loading...
پایگاه مقاومت بسیج حضرت امیر(ع)بازارسر
احمدرضا جهانی بازدید : 55 جمعه 31 تیر 1390 نظرات (0)

نام روستايي است در پنج کيلومتري جنوب قم, که مسجد جمکران به جهت همجواري با اين روستا بدين نام مشهور شده است. جمکران , روستايي است کوچک با مردماني متدين در حاشيه کوه دو برادران که از رود خانه قم مشروب مي شود. باغات انار و انجير دارد و اهالي آن به کشاورزي و کرباس بافي گذاران مي کنند.(1)
1. فرهنگ جغرافياي ايران ج

احمدرضا جهانی بازدید : 47 جمعه 31 تیر 1390 نظرات (0)

همان گونه كه دعا براى تعجيل فرج حضرت در زمان هاى مخصوصى تاكيد شده، هم چنين در مكان هاى معينى موکد است؟ يا از جهت تاسى جستن و اقتداكردن به آن حضرت و يا به خاطر روايت شدن آن از امامان بزرگوار، و يا از روى اعتبارات عقلى كه نزد اهل فهم مقبول است. از جمله آن اماكن مسجدالحرام، عرفات، سرداب، مسجد كوفه، مسجد سهله، مسجد صعصعه، مسجد جمكران، حرم حضرت سيد الشهداء (ع)، حرم امام رضا(ع)، حرم عسكريين (ع)، حرم هركدام از امامان (ع) (1)
1. مكيال المكارم ج2 ص 83 ترجمه سيد مهدى حائرى قزوينى.

احمدرضا جهانی بازدید : 50 جمعه 31 تیر 1390 نظرات (0)

مهديه

محلى كه خيمه عاشقان و منتظران مولا است و معمولاً برنامه هاى مذهبى و دعاى ندبه درآن برگزار می شود.
ساختن مكان هايى با نام مهدیه ، قائميه ، منتظريه ، بيت المهدى ، دار المهدى (ع)و امثال اين ها، همانند ساختن حسينیه ها و تكايا است كه هم محلى براى عرض ارادت به اهل بيت عصمت و طهارت است و هم مشمول آيه شريفه: تَعاونوا على البر و التقوى، (1) است.
مهدیه تهران سال هاست كه در آن صبح هاى جمعه دعاى ندیه برگزار مى شود و مورد استقبال منتظران حضرت قرارگرفته است. در مجاور مسجد مقدس جمكران هم، سالنى را به نام مهدیه احداث كرده اند .
1. سوره مائده، 2.

مسجدسهله

يكى از مشهورترين مساجد اسلامى كه در قرن اول هجرى توسط قبايل عرب در شمال غربى مسجد جامع كوفه به فاصله حدود دوكيلومتر ساخته شده است؟ مسجد شريف سهله است كه در منابع تاريخى از آن با نام هايى چون مسجد سهيل، بنى ظفر و عبدالقيس ... (1) ياد شده است.
اين مسجد در زمينى خالى از سكنه ساخته شده كه اطراف آن پوشيده از ماسه هاى قرمز است.
مجموع فضاى مسجد از دو قسمت شبستان و صحن تشكيل شده است. در بخش هاى مختلف صحن مسجد، محراب هايى ساخته شده است كه به نام پيامبران و ائمه اطهار(ع) نامگذارى شده اند و در اصطلاح آن ها را مقام مى خوانند. اين مقام ها عبارتند از: مقام حضرت ابراهيم (ع)، مقام حضرت يونس (ع)، مقام حضرت ادریس (ع)، مقام حضرت صالح (ع)، مقام حضرت سجاد(ع)، مقام امام صادق (ع)، و مقام امام زمان (ع)؟ اين مقام در قسمت ميانى مسجد، كمى مايل به سمت جنوب، در بين مقام هاى امام سجاد(ع) و حضرت يونس(ع)قرار دارد.
امروزه ساختمانى به طول 80 متر و عرض 5/5 متر در اين محل بنا شده است.
حضرت ولى عصر(ع) در اين مقام، نماز و دعا و نيايش به جاى آورده اند و عالم بزرگوار علامه بحر العلوم آن حضرت را در اين مكان شريف، در حال مناجات با پروردگار زيارت كرده اند.
گذشته از آن، گزارش هاى بسيارى از ملاقات با آن حضرت در اين مسجد مبارك در طول تاريخ نقل شده است كه اين امر سبب اقبال بسيار عاشقان و شيفتگان خالص آن حضرت به اين مكان شریف گشته و در نتيجه ساختمان اين قسمت، بارها توسط شيعيان مخلص تجديد بنا شده است. براى اين مقام زيارتنامه مخصوصى دركتب روايى نقل شده است كه به همراه ساير دعاها و عبادات به جاى آورده مى شود.
در مجموعه روايات با تعابير مختلفى از جايگاه معنوى و منزلت مسجد سهله ياد شده است. مى توان گفت از اخبار چنان معلوم مى شودكه بعد از مسجد اعظم كوفه، مسجدى به فضيلت اين مسجد وجود ندارد.
ابو بصير نقل كرده است كه امام صادق(ع)به ايشان فرمودند: اى ابا بصير گويى روزى را مى بينم كه حضرت مهدى(ع)با خانواد ه ا ش در مسجد سهله فرود مى آيند. ابو بصير مى گويد: به حضرت صادق(ع)عرض كردم آن مسجد منزل قائم(ع)خواهد بود؟ حضرت فرمودند: آرى، اين مسجد منزل حضرت ادریس (ع)و حضرت ابراهيم(ع)بوده است و خدارند هيچ پيامبرى را به پيامبرى مبعوث نكرده است . مگر آن كه وى در اين مسجد نمازگزارده است. مسكن حضرت خضر(ع) در اين مسجد است .هركسى در اين مسجد اقامت داشته باشد، مثل آن است كه در چادرپيامبر اكرم(ص)اقامت دارد ... هركس در اين مكان شريف نماز به جاى آورد و به دنبال آن با نیت خالص دعا كند؟ حاجت او برآورده مى شود و اگركسى از ترس امرى به آن جا پناه ببرد، خداوند وى را از آن خطر در امان نگه مى دارد. ابو بصير مى گويد به امام صادق(ع)عرض كردم: به درستى كه اين مكان شریف بسيار فضيلت دارد. حضرت فرمودند: آیا باز فضيلت هاى آن را بشمارم. عرض كردم: آرى .
حضرت فرمودند: مسجد سهله از جمله مكان هايى است كه خداوند تبارك و تعالى دوست دارد در آن جا دعا خوانده شود. هيچ شب و روزى نيست مگر آنكه ملائكه اين مسجد را زيارت مى كنند و در آن جا به عبادت خدا مشغول مى شوند. اگر من در نزديك اين مسجد ساكن بودم همه نمازهايم را در آن جا به جاى مى آوردم... بعد ابو بصير مى گويد به حضرت صادق(ع)عرض كردم: قائم(ع)هميشه آن جا خواهند بود؟ حضرت فرود ند: آرى (2).
آداب و اعمال مسجد سهله در مفاتيح الجنان آمده است (3) . بسيارى ازكسانى كه تشرف به محضر حضرت مهدى(ع)را درخواست مى كردند، چهل شب جمعه از مسجدكوفه به مسجد سهله مى رفتند يا چهل شب چهارشنبه در مسجد سهله بيتوته و عبادت مى كردند تا به فيض حضور نائل شوند .
حضرت آية الله مرعشى نجفى(ع)مى گويد: در ايام تحصيل علوم دينى و فقه اهل بيت(در نجف اشرف، شوق زيادى جهت ديدار جمال مولايمان بقية الله الاعظم(ع)داشتم. با خود عهدكردم چهل شب چهارشنبه پياده به مسجد سهله بروم، به اين نيت كه جمال آقا صاحب الامر(ع) را زيارت كنم و به اين فوز بزرگ نايل شوم. تا 35 يا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم. تصادفاً در اين شب، رفتنم از نجف به تأخير افتاد و هوا ابرى و بارانى بود. نزديك شب وحشت و ترس وجود مرا فراگرفت، مخصوصا از زيادى قطاع الطريق و دزدها. ناگهان صداى پايى را از پشت سر شنيدم كه بيشتر موجب ترس و وحشتم گرديد. برگشتم به عقب، سيد عربى را با لباس اهل باديه ديدم، نزديك من آمد و با زبان فصيح گفت: اى سيد سلام عليكم. ترس ووحشت به كلى از وجودم رفت و اطمينان و سكون نفس پيداكردم و تعجب آور بودكه چگونه اين شخص در تاريكى شديد، متوجه سيادت من شد و در آن حال من از اين مطلب غافل بودم . به هر حال سخن مى گفتيم و مى رفتيم از من سؤال كرد: كجا قصد دارى؟ گفتم: مسجد سهله. فرمود: به چه جهت گفتم: به قصد تشرف و زيارت ولى عصر. مقدارى كه رفتيم به مسجد زيد بن صوحان كه مسجدكوچكى است نزديك مسجد سهله رسيديم. داخل مسجد شده و نماز خوانديم و بعد از دعايى كه سيد خواند گويى ديوار و سنگ ها با او آن دعا را مى خواندند- احساس انقلابى عجيب در خود نمودم كه از وصف آن عاجزم .
بعد از دعا سید فرمود: سید توگرسنه اى، چه خوب است شام بخورى. پس سفره اى راكه زير عبا داشت بيرون آورد و در آن سه قرص نان و دو يا سه خيار سبز تازه بود . مثل اينكه تازه از باغ چيده و آن وقت چله زمستان و سرماى زننده اى بود و من منتقل به اين معنا نشدم كه اين آقا اين خيار تازه سبز را در اين فصل زمستان ازكجاآورده؟ طبق دستور آقا شام خوردم.سپس فرمود: بلند شو تا به مسجد سهله برويم . داخل مسجد شديم . آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم متابعت آن حضرت انجام وظيفه مى كردم و بدون اختيار نماز مغرب و عشا را به آقا اقتداكردم و متوجه نبودم كه اين آ قاكيست بعد از آن كه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود: اى سيد آیا مثل ديگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجدكوفه مى روى يا در همين جا مى مانى؟ گفتم: مى مانم و سپس در وسط مسجد در مقام امام صادق(ع) نشستيم. به سيد گفتم: آیا چاى يا قهوه يا دخانيات ميل دارى آماده كنم در جواب كلام جامعى را فرمود: اين امور از فضول زندگى است و ما از اين فضولات دوريم.
اين كلام در اعماق وجودم اثرگذاشت، به نحوى كه هرگاه يادم مى آيد اركان وجودم مى لرزد.
به هر حال مجلس نزديك دو ساعت طول كشيد و در اين مدت مطالبى ردَ و بدل شدكه به بعضى از آن ها اشاره مى كنم.
1. در رابطه با استخاره سخن به ميان آمد. سيد عرب فرمود: اى سيد با تسبيح به چه نحو استخاره مى كنى
گفتم: سه مرتبه صلوات مى فرستم و سه مرتبه مى گویم: استخیر الله برحمته خیرة فی عافیة پس قبضه اى از تسبيح راگرفته مى شمارم.اگر در تا بماند بد است و اگر يكى ماند خوب است.فرمود: براى اين استخاره، باقى مانده ا ى است كه به شما نرسيده و آن اين است كه هرگاه يكى باقى ماند، فوراً حكم به خوبى استخاره نكنيد؟ بلكه توقف كنيد و دوباره بر ترك عمل استخاره كنيد. اگر زوج آمدكشف مى شود، استخاره اول خوب است، اما اگر يكى آمدكشف مى شودكه استخاره اول ميانه است .
2. از جمله مطالب در اين جلسه تاکید سيد عرب بر تلاوت و قرائت اين سوره ها بعد از نمازهاى واجب بود. بعد از نماز صبح سوره ياسين و بعد از نماز ظهر سورهَ عم ، بعد از نماز عصر سوره نوح و بعد از نماز مغرب سوره واقعه و بعد از نماز عشاء سوره ملك.
3. ديگر اينكه تاكيد فرمودند: بر دو ركعت نماز بين مغرب و عشاكه در رکعت اول بعد از حمد هر سوره اى خواستى مى خوانى و در ركعت دوم بعد از حمد سوره واقعه مى خوانى و فرمود: كفايت مى كند اين از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب تاكيد فرمود كه: بعد از نمازهاى پنجگانه اين دعا را بخوان: "اللهم سرَحنى عن الهموم و الغموم و وحشة الصدر و وسوسة الشیطان برحمتك يا ارحم الراحمین "
4 . و ديگر تاكيد بر خواندن اين دعا بعد از ذكر ركوع در نمازهاى يوميه خصوصأ ركعت آخر: " اللهم صل على محمد و آل محمد و ترحم على عجزنا واغثنا بحقهم . درتعريف و تمجيد از شرايع الاسلام مرحوم محقق حلى فرمود: تمام آن مطابق با واقع است مگركمى از مسايل آن
5 . تاكيد بر خواندن قرآن و هديه كردن ثواب آن، براى شيعيانى كه وارثى ندارند، يا دارند لكن ياد از آن ها نمى كنند.
6. تحت الحنك را زير حنك قرار دادن و سر آن را در عمامه قرار دادن؟ چنانكه علماى عرب به همين نحو عمل مى كنند و فرمود: در شرع اين چنين رسيده است.
7. تاكيد بر زيارت سيَد الشهدا (ع).
8. دعا در حق من و فرمود: قرار دهد خدا تو را از خدمتگزاران شرع.؟
9. پرسیدم نمى دانم آيا عاقبت كار خير است و آيا من نزد صاحب شرع مقدس روسفيدم؟ فرمود: عاقبت تو خير و سعيت مشكور و روسفيدى .
گفتم: نمى دانم آیا پدر و مادر و اساتيد و ذوى الحقوق از من راضى مستند يا نه؟ فرمود: تمام آن ها از تو راضى اند ر درباره ات دعا مى كنند.
استدعاى دعاكردم براى خودم كه موفق باشم براى تأليف و تصنيف.دعا فرمودند. در اين جا مطلب ديگرى است كه مجال تفصيل و بيان آن نيست. پس خواستم از مسجد بيرون روم به خاطر حاجتى، آمدم نزد حوض كه در وسط راه قبل از خارج شدن از مسجد قرار دارد. به ذهنم رسيد چه شبى بود و اين سيد عرب كيست كه اين همه با فضيلت است؟ شايد همان مقصود ومعشوقم باشد تا به ذهنم اين معنى خطوركرد، مضطرب برگشتم و آن آقا را نديدم وكسى هم در مسجد نبود.يقين پيداكردم كه آقا را زيارت كردم و غافل بودم. مشغول گریه شدم و همچون ديوانه اطراف مسجدگريه مى كردم تا صبح شد؟ چون عاشقى كه بعد از وصال مبتلا به هجران شود.اين بود اجمالى از تفصيل كه هروقت آن شب يادم مى آيد، بهت زده مى شوم (4)
1. "سهله "كه اكثرا آن را به سين مفتوحه ضبط كوده اند به "زمين هموار"گفته مى شود و بعضى هم به سين مكسور خوانده اندكه ب معنى "خاك ماسه مانند است كه به وسيله سيل در مسيل ها جمع مى شود. بنابراين نامگذارى اين مسجد به سهله به لحاظ جنس خاك آن منطقه بوده است و همين طور در علت تسميه آن به نام هاى ديگرگفته اندكه "سهيل " نام سازنده آن مسجد است و "عبدالقيس " نام طايفه اى است كه اين مسجد در منطقه سكونت آن ها بنا شده است و "بنى ظفر" هم يكى از طايفه هاى قبيله عبدالقيس است و... ابن الفقيه روايت مى كند حضرت على(ع) فرمودند: دركوفه چهار بقعه مقدس وجود دارد كه چهار مسجد در آن ساخته شده است. به آن حضرت عرض شد آن هاكدام مساجدند. حضرت فرمود: يكى از آن ها مسجد ظفر يا همان مسجد سهله است. 
2. بحارالانوار، ج97ص 435.
3. نشريه موعود، شماره39ص 48
4. نشريه موعود، شمار120
مقام امام زمان

مكانى است كه يا شخصى در آن جا به محضر حضرت مشرف شده يا از آن حضرت، معجزه اى در آن جا ظاهر شده است. مانند: مسجدالحرام، وادى السلام، سرداب سامرا، مسجد سهله و حله، مسجدكوفه، مسجد جمكران و..0 (1)
برخى به اماكنى كه به نحوى به آن حضرت منسوب و مربوط است نيزگويند 0 مانند: مشاهد مشرفه ائمه معصومين و انبياء و اوصياء(ع) و قبور اولياء الله و مؤمنين. بزرگداشت آن چه به حضرت منسوب و مربوط است، يكى از وظايف مؤمنان است 0 بزرگداشت اين اماكن به شيوه هاى مختلفى ممكن است: زينت دادن، آباد كردن، فرش گستراندن، پاكيزه و خوشبو نمودن، بوسيدن، چراغ روشن كردن، رفت و آمد كردن، پاى برهنه وارد شدن، با حالت وقار و آرامش وارد شدن، مشغول شدن به اذكار و دعا و قرائت قرآن، پرهيز از نجس كردن يا كثيف نمودن آن تطهير آن ها در صورت نجس شدن، جاروكردن، پرهيز از مزاح و بيهوده گويى، پرهيز از جدال، حفظ و نگهدارى آن ها (2) و..0 محدث نورى دركتاب جنة الماوي " حكايت كرده كه گويد: در بعضى از نوشته ها به نقل از خط شيخ زين العابدين على بن الحسن بن محمد خازن حائرى- شاگرد شيخ شهيد- ديدم كه: ابن ابى جواد نعمانى به حضور مولايمان حضرت مهدى (ع) مشرف شد و به آن حضرت عرضه داشت: براى شما در شهر نعمانيه يك مقام و در شهر حله يك مقام است. شما دركداميك از آن ها تشريف مى آوريد حضرت فرمودند: در نعمانيه شب سه شنبه و روز سه شنبه و روز جمعه و شب جمعه را در حله مى باشم، ولى اهل حله نسبت به مقام من تادب نمى كنند. هركس كه با ادب به مقام من داخل شود و بر من و بر امامان (ع) سلام كند، و بر من و ايشان دوازده بار درود فرستد، سپس دو ركعت نماز با دو سوره به جاى آورد و به وسيله آن ها با خداوند مناجات كند، خداوند آن چه را از او بخواهد، به وى مي دهد (3) 
ا. نجم الثاقب باب هفتم.
2. راه وصال حسين مطلق ص191 
3. مكيال المکارم ج 2، ص 474 ترجمه قزوينى.

احمدرضا جهانی بازدید : 59 جمعه 31 تیر 1390 نظرات (0)

نماز حضرت صاحب الزمان (ع) دو ركعت است .در هر ركعت سوره حمد را تا اياك نعبد و اياک نستعين، مى خوانى و چون به اين آيه رسيدى آن را صد مرتبه مى گويى و در مرتبه آخر، سوره را تمام مى كنى. سپس قل هو الله را يك بار مى خوانى و چون از نماز فارغ شدى اين دعا را مي خوني .
اللهم عظم البلاء وبرح الخفاء و انكشف الغطاء .... تا آخر.

 

احمدرضا جهانی بازدید : 55 جمعه 31 تیر 1390 نظرات (0)

نسب مادر

يشوعا
پدر نرجس خاتون - مادر امام زمان (ع) و پسر قيصر روم شرقى است . 
شمعون 
يكى از دوازده حواری حضرت عيسى (ع) و برگزيده ترين آن ها و وصی آن حضرت به شمار مى رفته است. (1)
نرجس خاتون، از طرف مادر، از نسل شمعون است. (2)
به او شمعون صفا مى گفتند. وى استاد مرقس بوده و انجيل را او تنظيم نموده و به نام شاگردش كرده است.
شمعون ويهودا به هم پیوستند وبه تبليغ دين مسيح پرداختند. كاهنان يهود، مردم را عليه آن دو شوراندند. پس شمعون را با اره دو نيم كردند ويهودا را سر بریدند. (3)
1. معارف ومعاريف، ج6ص547 
2. پيشواى، دوازدهم هيات تحريريه مؤسسه در راه حق، ص 25.
3. معارف ومعاريف ج6، ص548

نام های  مادر

از نام هاى مادر امام زمان (ع)است(1).
هم چنين، نوعى درخت ميوه است كه قرآن نيز آن را به كار برده است. (2)
1. امام مهدى (ع) از ولادت تا ظهور، سيد محمدكاظم قزوينى، ص 172. 
2. سوره سباء، 16.
ريحانه
يكى از نام هاى مادر امام زمان (ع) است. (1)
1. پيشوا ى، دوازدهم هيأت تحريريه مؤسسه در راه حق،ص25 
سوسن

يكى از نام هاى مادر امام زمان (ع) (1) ونام گلى خوشبو ومعطر وپرفايده است كه در كتاب هاى طب نيز آمده است.
1. پیشوای دوازدهم هیات تحریریه مؤسسه در راه حق، ص 025 
صيقل
يكى از نام هايى است كه نرجس خاتون- مادر حضرت- به آن خوانده مى شده.(1)
همچنين صيقل كنيزى بود كه وقتى معتمد عباسى دستور داد به جست وجوى خانه امام حسن عسكرى (ع) وخانه همسايگان پس از شهادت امام بپردازند، اين كنيز به خاطر حفظ جان امام زمان (ع) ادعاى باردارى كرد. لذا او را دستگيركردند و به مدَت دو سال نگاه داشتند، تا آن كه به باردار نبودن وى مطمئن شده واو را رها ساختند (2).
برخى منابع "صقيل " ذكركرد ه اند و صقيل، به مفهوم پديده نورانى وپرجلوه و نرم است.(3)
1. امام مهدى (ع) از ولادت تا ظهور سيد محمدكاظم قزوينى ص 172. 
2.کمال الدین ج2 ص 476، حيات فکرى سياسى امامان شیعه ص 215.
3. امام مهدى (ع) از ولادت تا ظهور سيد محمدكاظم قزوينى ص 172.
مريم
برخى منابع آن را از اسامى مادر حضرت مهدى(ع) ذكركرده اند (1) 
1. بحار الانوار ج 51، ص 6، كشف الغمه ج 3، ص 265، غيبة طوسی ص 124.
مليكه
به معناى ملكه و شهربانو، و نامه و صحيفه آمده (1)، و نام رومى مادر امام زمان (ع) است. 
او كنيزى رومى بود كه توسط بشر بن سليمان از طرف امام هادى (ع) خريدارى شد.
1. معارف ومعاریف ج9 ص605 
نرجس 
نرجس خاتون، همسر امام حسن عسكرى (ع) و مادر بزرگوار امام زمان (ع) ، مليكه رومیه بود كه سوسن و صيقل و ريحانه نيز ناميده مى شد. 
از طرف پدر، دختر يشوعا پسر قيصر روم شرقى و از طرف مادر، نسل شمعون از ياران حضرت عيسى مسيح (ع) و وصی او به شمار مى رفت.
او با اين كه دركاخ زندگى مى كرد، آن چنان پاك و با عفت بودكه گويى شباهت به خانواده خود ندارد و از حيث رفتار و اخلاق به خانواده مادرى كشيده، و زندگى اش همچون زندگى شمعون و عيسى و مريم (ع) ، سرشار از صفا و معنويت و پاكى بود(1).
از این رو دوست داشت با يك خانواده پاك و خداپرست وصلت كند و خداوند او را در اين امركمك كرد و او به طور غير عادى و تعجب آور، خود را به امام حسن عسكرى (ع) رساند.
هنگامى كه نرجس خاتون وارد خانه امام هادى (ع) شد، امام او را به خواهرش حكيمه خاتون سپرد تا احكام و دستورات اسلام را به او بياموزد.
حكيمه خاتون با این كه خود از بزرگان بانوان خاندان امامت و رسالت بود، او را سيده خانواده خود (2) و خود را خدمتگزار او خطاب مى كرد (3).
واما بازداشت نرجس خاتون
جعفركذاب، جريان تجلى امام مهدى (ع) در نماز بر پدر و دريافت نامه ها و اموال شيعيان قم را به رژيم عباسى گزارش داد و بى درنگ خليفه غاصب، دستور بازداشت سالار بانوان، نرجس خاتون، را صادركرد و از او، فرزند گرانمايه اش حضرت مهدى(ع) را مطالبه نمود. اما او با درايت وصف ناپذير خويش از راه تقيه، جريان را نپذيرفت .
ولى دستگاه از او دست برنداشت و آن بانوى گرانمايه را به زندان قاضى سامرا و تحت نظر او فرستاد، تا ضمن مراقبت شديد از او، جريان را دنبال كند. اما خداوند پس از مدتى كوتاه، راه نجات او را فراهم آورد.(4)
نرجس خاتون در سال 261هجرى و به روايتى قبل از شهادت امام حسن عسكرى (ع) از دنيا رفت.
قبر شريفش در سامرا، كنار قبر منور امام حسن عسكرى(ع) قرار دارد .(5)
1. سيماى آفتاب حبیب الله طاهرى ص61 
2. بحا رالانوار، ج 51 ص 2
3. بحارالانوار، 51 ص 12
4. امام مهدى (ع) ازولاد ت تا ظهور سيد محمدكاظم قزوينى ص 253
ه. رياحين الشريعه ج3 ص 25
حديثه
از نامهاى مادر امام زمان (ع) است. (1) 
1.امام مهدى (ع)از ولادت تا ظهور، سيد محمد كاظم قزوينى، ص172

درباره  مادر حضرت

كنيه مادر
ام محمد معروف ترين كنيه نرجس خاتون، مادر امام زمان (ع) است. (1) 
1 . امام مهدى (ع) از ولادت تا ظهور، سيد محمدكاظم قزوينى ص 172.
لقب مادر

سیدة الاماء به معناى بانوى كنيزان، تعبيرى است كه در روايات از نرجس خاتون- مادر حضرت مهدى (ع)- شده است.
امام حسن مجتبى (ع) می فرمايد: نهمين فرزند برادرم حسين (ع)، پسر بانوى كنيزان است كه خداوند عمر او را در دوران غيبتش طولانى گرداند . آن گاه با قدرت خود او را به صورت جوان چهل ساله ظاهر می نمايد، تا دانسته شود كه خداوند به هر چيزى قادر است. (1)
1. كشف الغمه ج 3 ص 312 بحارالانوار ج 52، ص 279 ، الزام الناصب ص 66  
رؤياى نرجس
هنگامى كه نرجس در روم بود، خواب هاى شگفت انگيزى ديد . 
يك بار در خواب، پيامبر اسلام (ص) و عيساى مسيح (ع) را ديد كه او را به عقد ازدواج امام حسن عسگرى (ع) درآوردند.
در خواب ديگرى، به دعوت حضرت فاطمه زهرا(ع) مسلمان شد، امَا اسلام خود را از خانواده واطرافيان پنهان مى كرد، تاآن گاه كه ميان مسلمانان وروميان جنگ درگرفت و قيصر، خود به همرا ه لشكر، روانه جبهه هاى جنگ شد .
"نرجس " در خواب فرمان يافت كه به طور ناشناس، همراه كنيزان وخدمتكاران به دنبال سپاهى كه به مرز مى روند برود.
او چنين كرد ودر مرز، برخى از جلوداران سپاه مسلمانان،آنان را اسير ساختند وبى آن كه بدانند او از خانواده قيصر است، او را همراه ساير اسيران، به بغداد بردند.
اين واقعه در اواخر دوران امامت حضرت هادى (ع) روى داد.
اگر نرجس در سال 248، خود را ميان اشراف روم انداخته و اسير شده باشد، مصادف با شانزده سالگى حضرت امام حسن عسكرى (ع) بوده است. كارگزار امام هادى (ع) بشر بن سليمان، نامه اى را كه امام به زبان رومى نوشته بود، در بغداد به نرجس رساند و او را از برده فروش خریدارى كرد و به سامرا، نزد امام هادى (ع) برد.
امام، آنچه نرجس در خواب هاى خود ديده بود به او ياد آورى كرد وبشارت داد كه او همسر امام يازدهم ومادر فرزندى است كه جهان را از عدل وداد پر مى سازد (1).

1. پيشواى دوازدهم هيأت تحريریه مؤسسه در راه حق، ص 26.

سرگذشت نرجس
مرحوم مجلسى در بحارالانوارازكتاب غيبت شيخ طوسى، از بشر بن سليمان برده فروش كه از فرزندان ابو ايوب انصارى ويكى از شيعيان مخلص حضرت امام على النقى وامام حسن عسكرى (ع) در سامرا همسايه حضرت بود، روايت كرده كه گفت: روزى كافور- غلام امام على النقى (ع)- نزد من آمد ومرا احضاركرد، چون خدمت حضرت رسيدم فرموده اى بشرتو از اولاد انصار هستى، درستى شما نسبت به ما اهل بيت پيوسته ميان شما برقرار است به طورى كه فرزندان شما آن را به ارث مى برند و شما مورد وثوق ما مى باشيد. مى خواهم تو را فضيلتى دهم كه در مقام دوستى با ما واين رازى كه با تو در ميان مى گذارم، بر ساير شيعيان پيشى گيرى .
سپس نامه پاكيزه اى به خط وزبان رومى مرقوم فرمود وسَرِ آن را با خاتم مبارك مهركرد وكيسه زردى كه 22 اشرفى در آن بود بيرون آورد وفرمود: اين را گرفته به بغداد مى روى وصبح فلان روز در سر پل فرات حضور مى يابى. چون كشتى حامل اسيران نزديك شد و اسيران را ديدى، مى بينى بيشتر مشتريان فرستادگان اشراف بنى عباس و قليلى از جوانان عرب مى باشند. در اين موقع، مواظب شخصى به نام عمر بن زيد برده فروش باش كه كنيزى را به اوصافى مخصوص كه از جمله دو لباس حرير پوشيده وخود را از معرض فروش و دسترسى مشتريان حفظ مى كند، به مشتريان عرضه مى دارد.
در اين هنگام، صداى ناله او را به زبان رومى از پس پرده رقيقى مى شنوى كه بر اسارت وهتك احترام خود مى نالد . يكى از مشتریان به عمر بن زيد خواهدگفت: عفت اين كنيز رغبت مرا به وى جلب كرده، او را به سيصد دينار به من بفروش کنيزك به زبان عربى مى گويد: اگر تو حضرت سليمان و داراى حشمت او باشى، من به تو رغبت ندارم، بيهوده مال خود را تلف مكن فروشنده مى گويد: پس چاره چيست، من ناگزيرم تو را بفروشم. كنيزك مى گويد: چرا شتاب مى كنى؟ بگذار خريدارى ندا شودكه قلب من به او و امانت وى آرام گيرد.
در اين هنگام نزد فروشنده برو وبگو من حامل نامه لطيفى هستم كه يكى از اشراف به خط وزبان رومى نوشته وکرم ووفا وشرافت وامامت خود را در آن شرح داده است . نامه را به كنيزك نشان بده تا درباره نویسنده آن بيانديشد. اگر به وى مايل گرديد وتو نيز راضى شدى، من به وكالت اوكنيزك را مى خرم. بشر بن سليمان مى گويد: آن چه امام على النقى (ع) فرمود، امتثال كردم. چون نگاه كنيزك به نامه حضرت افتاد، سخت گریست. سپس رو به عمر بن زید كرد وگفت: مرا به صاحب اين نامه بفروش، و سوگند يادكردكه اگر از فروش او به صاحب وى امتناع كند، خود را هلاک خواهدكرد. من در تعيين قيمت او با فروشنده گفتگوى بسياركردم تا به همان مبلغ كه امام به من داده بود راضى شد. من هم پول را به وى تسليم كرده وباكنيزك كه خندان وشادان بود به محلى كه در بغداد اجاره كرده بودم آمديم. در آن حال، با بى قرارى زیاد نامه امام را از جيب بيرون آورده مى بوسيد وروى ديدگان و مژگان خود مى نهاد وبر بدن وصورت مى كشيد . من گفتم: عجبا نامه اى را مى بوسى كه نویسنده آن را نمى شناسى گفت: اى درمانده كم معرفت گوش فرا ده ودل سوى من بدار.
من مليكه دختر يشوعا پسر قيصر روم هستم؟ مادرم از فرزندان حواريين است وبه شمعون وصی عیسی(ع) نَسَب مى رسانم. بگذار داستان عجيب خود را برايت نقل كنم . جد من قيصر مى خواست مراكه سيزده سال بيشتر نداشتم براى پسر برادرش تزويج كند، سيصد نفر از رهبانان و قسيسين نصارى از دودمان حواريين عيسى بن مريم (ع) وهفتصد نفر از اعيان واشراف وچهار هزار نفر از امرا وفرماندهان وسران لشكر و بزرگان مملكت را جمع كرد. آنگاه تختى آراسته به انواع جواهرات روى چهل پايه نصب كرد. چون پسر برادرش را روى آن نشانيد وصليب ها را بيرون آورد واسقف ها پيش روى او قرار گرفتند وسِفرهاى اناجيل را گشودند، ناگهان صليب ها از بلندى بر روى زمين فرو ريخت وپايه هاى تخت در هم شكست. پسر عمويم با حالت بيهوشى از بالاى تخت بر روى زمين افتاد و رنگ صورت اسقف ها دگرگون گشت و سخت لرزيدند .
بزرگ اسقف ها رو به جدم كرد وگفت: پادشاها ما را از مشاهده اين اوضاع منحوس كه نشانه زوال دين مسيح ومذهب پادشاهى است معاف بدار. جدم نيز اوضاع را به فال بدگرفت. با وجود اين، به اسقف ها دستور داد تا پايه هاى تخت را استواركنند وصليب ها را دوباره برافرازند وگفت: پسر بد بختِ برادرم را بياوريد تا هر طورى هست اين دختر را به وى تزويج كنم، باشدكه با اين وصلت ميمون، نحوست آن برطرف شود. چون دستور او را عملى كردند، آن چه بار نخست روى داده بود تجديد شد، مردم پراكنده گشتندو جدم با حالت اندوه به حرم سرا رفت وپرده ها افتادند. 
شب هنگام در خواب ديدم مثل اينكه حضرت عيسى وشمعون وصى او وگروهى از حواريين در قصر جدم قيصر اجتماع كرده اند و در جاى تخت، منبرى كه نور از آن مى درخشيد قرار دارد . چيزى نگذشت كه محمد(ص) پيغمبر خاتم وداماد و جانشين او وجمعى از فرزندان وى وارد قصر شدند . حضرت عيسى (ع) به استقبال شتافت وبا محمد معانقه كرد ومحمد(ص) فرمود: يا روح الله من به خواستگارى دختر وصی شما- شمعون- براى فرزندم آمدم، در اين هنگام اشاره به امام حسن عسكرى (ع) كرد. حضرت عيسى نگاهى به شمعون كرد وگفت: شرافت به سوى تو روى آورده، با این وصلت با ميمنت موافقت كن. او هم گفت: موافقم پس محمد(ص) بالاى منبر رفت وخطبه اى انشا فرمود ومرا براى فرزندش تزويج كرد وحضرت عيسى و فرزندان خود وحواريين راگواه گرفت. چون از خواب برخاستم از بيم جان، خواب خود را براى پدر وجدم نقل نكردم وهمواره آن را پوشيده مى داشتم . بعد از آن شب چنان قلبم از محبت امام حسن عسكرى (ع) موج مى زدكه از خوردن و آشاميدن باز ماندم وكمكم لاغر ورنجورگشتم و سخت بيمار شدم . جدم تمام پزشكان را احضاركرد و از مداواى من استفسار كرد وچون مأيوس شد، گفت: نور ديده هر خواهشى دارى بگو تا در انجام آن بكوشم گفتم: پدر جان اگر در به روى اسيران مسلمين بگشايى و آن ها را از قيد وبند وزندان آزادگردانى، اميد است که عيسى ومادرش مرا شفا دهند.
پدرم تقاضاى مرا پذيرفت ومن نيز به ظاهر اظهار بهبودى كردم وكمى غذا خوردم. پدرم از این واقعه خشنودگرديد و سعى در رعايت حال اسيران مسلمين و احترام آنان كرد. چهارده شب بعد از این ماجرا باز در خواب ديدم كه حضرت فاطمه (ع) ومريم (ع) وحوريان بهشتى به عيادت من آمد ه اند. حضرت مريم روى به من كرد و فرمود: این بانوى بانوان جهان ومادر شوهر تو است. من دامن مبارك او راگرفتم وگريه كردم واز نيامدن امام حسن عسكرى (ع) به ديدنم شكايت كردم. فرمود: او به عيادت تو نخواهد آمد، زيرا تو مشرك به خدا وپيرو مذهب نصارا هستى. این خواهر من مريم است كه از دين تو به خداوند پناه مى برد. اگر مى خواهى خدا وعيسى (ع) ومريم از تو خشنود باشند وميل دارى فرزندم به ديدنت بيايد، به يگانگى خداوند واينكه محمد پدر من، خاتم پيامبران است گواهى بده چون این كلمات را ادا كردم، فاطمه (ع) مرا در آغوش گرفت وبدين گونه حالم بهبود يافت. سپس فرمود: اكنون منتظر فرزندم حسن عسكرى باش كه او را نزد تو خواهم فرستاد.
چون از خواب برخواستم، شوق زيادى براى ملاقات حضرت در خود حس كردم. شب بعد امام را در خواب ديدم، در حالى كه ازگذشته شكوه مى كردم، گفتم: اى محبوب من من كه خود را در راه محبت تو تلف كردم فرمود: نيامدن من علتى سواى مذهب سابق تو نداشت و اكنون كه اسلام آورده اى، هر شب به ديدنت مى آيم تا موقعى كه فراق ما مبذل به وصال شود . از آن شب تاكنون، شبى نيست كه وجود نازنينش را به خواب نبينم.
بشر بن سليمان مى گويد: پرسيدم چطور شدكه به ميان اسيران افتادى گفت: در يكى از شب ها در عالم خواب امام حسن عسكرى (ع) فرمود: فلان روز جدت قيصر، لشكرى به جنگ مسلمانان مى فرستد، تو هم به طور ناشناس در لباس خدمتكاران همراه عد ه ا ى ازكنيزان از فلان راه به آنان ملحقشو . سپس پيش قراولان اسلام مطلع شدند وما را اسيركردند وكار من بدين گونه كه ديدى انجام پذيرفت، ولى تا كنون به كسى نگفتم كه نوه پادشاه روم هستم . حتى پير مردى كه من در تقسيم غنايم جنگ سهم او شده بودم نامم را پرسيد، ولى من اظهار نكردم وگفتم: نرجس گفت: نام كنيزان؟
بشر مى گويد: گفتم عجب است كه تو رومى هستى وزبانت عربى است؟ گفت: جدم در تربيت من جهدى بليغ داشت. او زنى راكه چندين زبان مى دانست معين كرده بودكه صبح و شام نزد من آمده، زبان عربى به من بياموزد، به همين جهت عربى را به خوبى آموختم . بشر مى گويد: چون او را به سامرا خدمت امام على النقى (ع) آوردم، حضرت از وى پرسيد: عزت اسلام و ذلت نصارا وشرف خاندان پيامبر را چگونه ديدى؟ گفت: درباره چيزى كه شما از من داناتر هستيد چه عرض كنم؟ فرمود: مى خواهم ده هزار دينار يا مژده مسرت انگيزى به تو بدهم، كدام يك را انتخاب مى كنى عرض كرد: مژده فرزندى به من دهيد فرمود: تو را مژده به فرزندى مى دهم كه شرق و غرب عالم را مالك شود و جهان را از عدل وداد پرگرداند، از آن پس كه پر از ظلم و جور شده باشد. عرض كرد: این فرزند از چه شوهرى خواهد بود؟ فرمود: از آن كسى كه پيغمبر اسلام در فلان شب وفلان ماه وفلان سال رومى تورا براى او خواستگارى کرد . در آن شب عيسى بن مريم (ع) ووصى او تو را به چه كسى تزويج كردند؟ گفت: به فرزند دلبند شما فرمود: او را مى شناسى . عرض كرد: از شبى كه به دست حضرت فاطمه (ع) اسلام آوردم، شبى نيست كه او به ديدن من نيامده باشد. در این هنگام امام دهم به كافور خادم فرمود: خواهرم حكيمه را بگو نزد من بيايد. هنگامى كه آن بانوى محترم آمد، به او فرمود: خواهر اینزن همان است كه گفته بودم. حكيمه خاتون آن بانو را مدتى در آغوش گرفت و از ديدارش شادمان شد. آنگاه امام على النقى (ع) فرمود: عمه او را به خانه خود ببر وفرايض دينى واعمال مستحبه را به او بياموز كه او همسر فرزندم حسن ومادر قائم آل محمد است .(1)
1. مهدى موعود، ص 88 ا بحار الانوارج 1 .5 ص 6 كمال الدين ج 2 ص 8 1 4 نجم الثاقب ص12

احمدرضا جهانی بازدید : 44 جمعه 31 تیر 1390 نظرات (0)

با توجه به حضور محدود وكوتاه مدت اَن حضرت در دوران پدر بزرگوار خود و محدوديت هاى فراوانى كه در دوره غيبت براى آن حضرت وجود داشت، نبايد انتظار داشت كه مطالب بسيارى از اَن امام همام به دست ما برسد اما با وجود همه اين محدوديت ها، از اَن حضرت اَثارى چند به يادگار مانده است كه گرچه محدود است، امَا برخى از اَن ها بسيار مهم و راهگشا مى باشد. اَثار اَن حضرت عبارتند از:
1 - روایات واحتجاج ها: اين روايات به ايام كودكى و دوران كوتاه زندگى اَن حضرت در زمان حيات پدر بزرگوارشان باز می گردد.
2 ـ دعاها و نمازها در دعاهايى كه از اَن حضرت به دست ما رسيده، مضامين بلند و متعددى مطرح شده است. مضامينى همچون: شناخت خداوند، مقام شامخ اهل بيت(ع) مقام امام زمان(ع)، قيامت، انتظار فرج، وظائف مؤمنان در عصر انتظار، پیروزی حق بر باطل، صبر در شدائد، رفع گرفتارى ها از مؤمنين، دعا در حق پيامبر و امامان معصوم (ع)، قضاى حوائج، و بسيارى از مساثل اخلاقى و رفتارى ديگر افزون بر دعاها، نمازهاى متعددى نيز از اَن حضرت نقل شده است.
3 ـ زیارت نامه ها : زيارت، امام شناسى وگوياى رابطه انسان با امام است. در زيارتنامه هاى منسوب به اَن حضرت، معارفى بلند از امام شناسى، شأن و مرتبت اَن بزرگواران و وظائف و تكاليف مؤمنان نسبت به اَنان و نيز برخى حقايق و مجاهدت ها و تاريخ امامان معصوم (ع)اَورده شده است.
4 ـ توقیعات وبیانات آن حضرت توقيعات نامه هاى متعددى به برخى از نايبان خاص )نواب اربعه( يا نايبان عام )همچون شيخ مفيد( و يا بعضى از شيعيان وپیروان خود دارد. بعضى از اين نامه ها در جواب برخى پرسش ها و بعضى ديگر ابتدائاًا ز جانب اَن حضرت صادر شده است. محتواى اين نامه ها حاوى مسائل متعدد و مختلفى است. مسائلى همچون: پرسش و پاسخ هاى فقهى، نقش امام در دوران غيبت، برخى هشدارها و پيشگویى ها، تأييد و تكذيب برخى افراد، وظائف منتظران، مرجعيت فقها در عصر غيبت و...
افزون بر توقيعات، از اَن حضرت سخنان فراوانى نيز در باب مسائل مختلف به يادگار مانده است. اين سخنان از جانب كسانى نقل شده است كه به حضور حضرت شرفياب شده اند. محمد بن عثمان عَمروى دومين سفير اَن حضرت می گويد: آن حضرت را براى اَخربن بار در كنار خانه خدا ديدم كه چنين می گفت: اللهم انجزلى ما وعدتنى )خدايا آن چه كه به من وعده كردى، آنجام ده( و ديدم كه در مستجار، پرده کعبه راگرفته و عرضه مى دارد: اللهم انتقم لى من اعدائى )خدايا انتقام مرا از دشمنانم بگير(1))

احمدرضا جهانی بازدید : 93 جمعه 31 تیر 1390 نظرات (0)

دعايى است كه دركتاب غيبت طوسى از حضرت صاحب الامر(ع) روايت شده است .مطلع آن چنين است: اللهم صل على محمد سيد المرسلين وخاتم النبين وحجة رب العالمين ..... 
ين دعاى شريف از ادعيه ارزنده اى است كه شايسته است در هر زمان به آن مداومت شود به ويژه اوقاتى كه به حضرت مهدى (ع) اختصاص بيشترى دارد، مانند: شب وروز نيمه شعبان وشب و روز جمعه على بن طاووس دركتاب جمال الاسبوع آن را در اعمال روز جمعه ياد كرده است.(1)
1.مكليال المكارم ج 2 ص 111 ترجمه سيد مهدى حائرى قزوينى

احمدرضا جهانی بازدید : 93 جمعه 31 تیر 1390 نظرات (0)

دعاى صلوات

دعايى است كه دركتاب غيبت طوسى از حضرت صاحب الامر(ع) روايت شده است .مطلع آن چنين است: اللهم صل على محمد سيد المرسلين وخاتم النبين وحجة رب العالمين ..... 
ين دعاى شريف از ادعيه ارزنده اى است كه شايسته است در هر زمان به آن مداومت شود به ويژه اوقاتى كه به حضرت مهدى (ع) اختصاص بيشترى دارد، مانند: شب وروز نيمه شعبان وشب و روز جمعه على بن طاووس دركتاب جمال الاسبوع آن را در اعمال روز جمعه ياد كرده است.(1)
1.مكليال المكارم ج 2 ص 111 ترجمه سيد مهدى حائرى قزوينى

دعاى غيبت

 امام صادق (ع) به زواره فرمود: اگر زمان غيبت را درك كردى اين دعا را بخوان: اللهم عرفنى نفسک فانک ان لم تعرفني نفسك اعرف نبيک اللهم عرفني رسولك فانک ان لم تعرفني رسولك لم عرف حجتک اللهم عرفني حجتک فانک ان لم تعرفني حجتک ضللت عن ديني (1). 
نيز سيد جليل ابن طاووس دركتاب مهج الدعوات روايت كرده كه فرموده اند در عصر غيبت، چنين دعا كنيد: اللهم انت عر فتني نفسك و عرفتني رسولک و عرفتني ملائکتک و عرفتني ولادة ولا امرک اللهم لاخذ الا ما اعطيک ولا اقي الا ما وقيت اللهم لا تغيبني عن منازل اوليائک ولا تزغ قلبي بعد اذهديتني اللهم اهدني لولاية من افترضت طاعته(2) 
سيد در همان جا فرموده كه: كسى در خواب، دعاى غيبت را چنين به من تعليم داد: يا من فضل ابراهيم وآل اسرائيل على العالمين باختياره واظهر في ملكوت السموات والأرض عزة اقتداره واودع محمد (ص) واهل بيته غرائب اسراره صل علي محمد وآله واجعلني من اعوان حجتک علي عبادک وانصاره (3) 
دعاى غريق وادعيه ديگرى را نيز به عنوان دعاى غيبت ذكركرده اند(4)
1. اصول كافى ج 1 ص، 337.
2. بحار الانوار ج 95 ص36 3 
3. همان.
4. نجم الثاقب باب دهم

دعاى قنوت

از جمله دعاهاى رسيده در طلب فَرَج حضرت مهدى (ع)است كه از حضرت امام حسن بن على عسكرى (ع)روايت شده. شيخ طوسى دركتاب هاى مصباح ومختصرالمصباح در باب دعاهاى قنوت نماز وَتر آورده، و سيد بن طاووس دركتاب مهج الدعوات در باب قنوت هاى امامان معصوم (ع) ياد كرده، وظاهر بعضى رويات چنين است كه به وقت خاصى اختصاص ندارد هر چندكه بهتر است در بهترين اوقات و احوال به آن دعاگردد. اين دعا در دفع ظلم ويارى جستن براى مظلوم تأثير تامى دارد، بلكه مى توان از آن استفاده كرد كه از جمله فوايد دعا براى فرج حضرت صاحب الزمان (ع) ودرخواست ظهور وپيروزى آن جناب، دفع ستمگر وخلاصى از آزار وسلطه او مى باشد.دعاى قنوت، طولانى است ومطلع آن چنين است:الحمد لله شكراً لنعمائه ،واستدعاء لِمَزيده واستخلاصا به دون غيره... 
1.مكيال المكارم ج 2 ص 31 1 ترجمه سيد مهدى حائرى قزوينى

دعاي حضرت براي  شيعیان

با استناد به فرموده حضرت كه لا ناسين لذكركم، ايشان هيچگاه از ياد شيعيان و دعا براى آنان غافل نيست. از ابن طاووس نقل شده كه سحر در سرداب مقدس، از حضرت مهدى (ع) شنيد كه حضرتش درباره شيعيان چنين دعا مى فرمود: "اللهم إن شيعتنا من شعاع انوارنا و بقية طينتنا و قد ذنوبا کثيرة اتکالا علي حبنا وولايتنا فان کانت ذنوبهم بيتک و بينهم فاصفح
عنهم فقد رضينا وماكان منها فيما بينهم، فاصلح بينهم وقاص بها عن خمسنا وادخلهم الجنه وزحزحهم عن النار ولا بينهم ولا تجعل بينهم وبين اعدائنا في سخطک (1) 
دعاى حضرت مهدى (ع) 
در مفاتيح الجنان آمده است: كفعمى در مصباح فرموده اين دعاء حضرت مهدى (ع) است:
اللهم ارزقنا توقيع الطاعة و بعد المعصية و صدق النية .....0.، در مهج ذكر شده كه اين دعاء حضرت حجت است: "اِلهي بِحق من ناجاك و بِحق من دعاک في البر والبحر..... 0 (2).

دعاى سمات-سمات                                                                                                                                             ا. بحارا لانوار ج 53 ص 302 به نقل از نجم الثاقب، باب هفتم، حكايت نوزدهم. 
02 مفاتيح باب اول فصل هفتم

احمدرضا جهانی بازدید : 107 جمعه 31 تیر 1390 نظرات (0)

مخزومى، مردى از قبيله مخزوم است. 
در حديثى از امام صادق (ع) كه از اجتماع ياران حضرت مهدى (ع) سخن مى گويد آمده است: وقتى حضرت با يارانش در مکه گرد مى آيند، در كوچه هاى مکه به راه مى افتند، تا براى خود محل اقامتى پيداكنند.مردم مکه افراد ناشناسى را در ميان خود مى بينند و مى گويند: تا به امروز آن ها را در اين شهر نديده ايم به ناگاه مرد مخزومى وارد مى شود و مى گويد: من خوابى ديده ام كه بسيار پريشان و نگران هستم. مردم مى گويند: بيا بر نزد فلان ثقيفى برويم چون به پيش او مى روند،مرد مخزونى چنين مى گويد ابرى را ديدم كه از اعماق آسمان ظاهر شد و به تدريج پايين آمد تا به نزديكى كعبه رسيد و آنگاه دوركعبه طواف نمود در اين ابر، ملخ هاى فراوانى با بال هاى سبز بودكه تا مدتى بس دراز دور خانه خدا طواف مى كردند.آنگاه به چپ و راست پراكنده شدند، به هيپح آبادى نمى رسيدند جز اين كه به خاكستر مى نشاندند. به هيچ قلعه اى نمى رسيدند جز اين كه ويران مى كردند. سپس از خواب بيدار شدم و چون بيد لرزيدم و تاكنون هم در ترس و وحشت هستم.
مرد ثقيفى مى گويد: امشب لشكرى از لشكرهاى الهى بر شهر شما وارد شده، كه شما را ياراى مقاومت در برابر آنها نيست. مردم مكه از شنيدن اين حرف پريشان مى شوند و مى گويند چيز عجيبى به وجود آمده است.
در بامداد چنين شبى بيعت مبارك انجام مى پذيرد و مردم مكه نيز بيعت كرده و به سپاه حق ملحق مى شوند و خواب مخزومى و تعبير ثقيفى تحقق مى يابد (1)

قم

احمدرضا جهانی بازدید : 46 جمعه 31 تیر 1390 نظرات (0)

قم بیشترین شهرت خود را مدیون حرم حضرت معصومه (ع) است که چون نگینی در میان شهر می درخشد و هرساله جمع کثیری از زائران را به سمت خود می خواند تصویر طلاب که در خیابان های قم در حال تردد اند هم یکی ازتصاویر همیشگی و منحصر به فرد این شهر است. با این وجود قم دارای جاذبه های گردشگری متعددی است.
این استان کوچکترین استان ایران و یک شاهراه ارتباطی محسوب می شود از این رو هر ساله میزبان تعداد زیادی از مسافران و گردشگران است.
به گزارش بانکی دات آی آر گرچه طبیعت سبز ، کوه های بلند و قلل سفیدپوش ، سواحل نیلگون و... زیبا و تماشایی است ، اما در کویر نیز مناظر شگفت انگیز و دیدنی های بسیار وجود دارد که در هیچ جای دیگر نمی توان یافت. صحراهای پوشیده از نمک ، تپه های طلایی ، شن های روان ، کوه ها و تپه های خاکی و ... همه از چشم اندازهای بی نظیر کویری قم است .
در این گزارش دیدنی های قم را در دو بخش شهری و طبیعی مورد بررسی قرار می دهیم.
دیدنی های قم
1.دیدنی های شهری
حرم حضرت معصومه(ع)
حضرت فاطمه معصومه(ع)، دختر موسی بن جعفر (هفتمین امام شیعه) و «نجمه» است. تاریخ تولد ایشان به درستی مشخص نیست .
ایشان پس از این که مامون حضرت امام رضا را به مرو فرا خواند به همراه جمعی از شیعیان برای دیدار و پیوستن به ایشان حرکت کرد اما در نزدیکی قم بیمار شدند و در قم ساکن شدند.
حضرت معصومه تنها 17 روز در قم ساکن بودند و در سن 18 سالگی در حالی که هنوز ازدواج نکرده بودند در این شهر وفات یافتند.
پیکر ایشان در مکانی که آن روز ها به نام باغ بابلان مشهور بود دفن گردید . این مکان امروز به حرم حضرت معصومه (ع) مشهور است و بنای بسیار زیبایی اطراف آن بنا گردیده است.
مسجد جمکران
بنا به روایتی بيش از هزارسال پيش در شب سه شنبه 17 ماه مبارك رمضان ، فرد صالح به نام حسن مثله جمكراني به دستور امام زمان (عج) فرا خوانده مي شود . وي در همين مكان فعلي مسجد ، حضرت را با جمعي از همراهان ملاقات كرده و دستور بناي مسجد با تشريفات خاص را دريافت مي كند .
وي براي اجراي اين امر اقدام و اين مسجد مبارك را بنا بر جزئيات اوامر حضرت مهدي (عج) احداث نمود .
بازار قم
بازار سنتی قم که همواره بوی عطر از آن به مشام می رسد سالهاست میزبان مسافرانی است که سوهان و مهر و سجاده را می خرند تا به عنوان یادگار هدیه کنند.
بوی سوهان تازه که معمولا در کارگاه های کنار مغازه ها طبخ می شود از هر سو زائران را فرا می خواند.
2.دیدنی های طبیعی
دریاچه نمک
دریاچه نمک از جاذبه های طبیعی استان به شمار می رود . این دریاچه بخشی از کویر نمک است که در شرق قم واقع شده و فقط زمستان ها آب دارد. حضور ورقه های نمک و برداشت آن که از اوایل تابستان در منطقه جنوبی این دریاچه آغاز می شود، دیدنی است .
غارها
غار وشنوه : در 60 کیلومتری قم در کوه اردهال چهار غار قرار دارد که در داخل یکی از آنها منبع عظیمی از آب وجود دارد. این آب از شکاف کوه سرازیر می شود و به صورت چشمه فوران می کند . این غار یکی از جاذبه های بسیار دیدنی استان قم به شمار می رود .
غار کـَهـَک : در 30 کیلومتری جنوب قم واقع است و یکی از آثار طبیعی و باستانی استان به شمار می رود .
شهر کهک
شهر کَهـَک؛ این شهر از سه سمت مشرف به ارتفاعات است و دره زیدان در شرق آن قرار دارد از این رو دارای آب و هوایی معتدل و است . حضور امامزاده زینب خاتون ( ع ) ، خانه ملاصدرا و غار معروف کهک عامل مهمی برای جذب گردشگران به این منطقه است .
ملاصدرای شیرازی سالها در این شهر زیست و بسیاری از کتب گرانبهای خود را در این مکان نگاشته است.
دریاچه حوض سلطان
دریاچه حوض سلطان که با مساحتی حدود 330 کیلومتر مربع ، به " دریاچه ی قم " ، " دریاچه ی شاهی " و " دریاچه ی ساوه " نیز مشهور است ، در جهت غربی – شرقی در شمال غربی دریاچه نمک و شمال استان قم قراردارد . برخی با توجه به نام ساوه که به آن داده اند، آن دریاچه را به حوض سلطان منتسب کرده اند، از جمله " گوبینو" و " دیولافوآ " در سفرنامه های خود می نویسند احتمالاً این دریاچه ممکن است بخشی از دریای بزرگ ساوه بوده باشد که در روز تولد پیغمبر (ص) خشک شده و این نشانه ای از ظهور پیغمبر اسلام بوده است.

تعداد صفحات : 5

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 52
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 19
  • بازدید ماه : 22
  • بازدید سال : 25
  • بازدید کلی : 2,679
  • کدهای اختصاصی